نتایج تحقیقات بی شمار به رابطه بین آگاهی واج شناختی و خواندن اشاره می کنند. با توجه به اهمیت موضوع آگاهی واج شناختی هنوز آزمونی استاندارد شده که بتواند این مهارت را بسنجد در زبان فارسی وجود ندارد. با توجه به این که قبل از هنجاریابی یک آزمون نیاز به تعیین روایی و اعتبار آن است، در این پژوهش هدف اصلی تعیین "روایی و اعتبار آزمون آگاهی واج شناختی" سلیمانی (1379) می باشد. آزمون مورد نظر بر روی 203 کودک (101 دختر و 102 پسر) در گروه های سنی 4 تا 7 سال و یازده ماه اجرا شد. این کودکان از سه حوزه شمال، مرکز و جنوب تهران به طور تصادفی انتخاب گردیدند. روش انتخاب آنها به صورت روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان مراکز پیش دبستانی و دبستانی بود. این کودکان از نظر هوشی، رفتاری، شنوایی و زبانی بررسی گردیدند و در صورت نبودن مشکل در جنبه های فوق، از آنها "آزمون آگاهی واج شناختی" گرفته شد. برای بررسی اعتبار آزمون آگاهی واج شناختی از آزمون آماری ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید که نتایج، حاکی از اعتبار بالای آزمون است. در روایی ملاک ضریب همبستگی آزمون آگاهی واج شناختی با خرده آزمون های تمایز گذاری و تحلیل واجی آزمون رشد زبان محاسبه شد که در سطح 0.001>pمعنی دار بود و همچنین از طریق تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی مشخص گردید که این آزمون توانایی تمایز گذاری بین گروه های سنی مختلف را دارد. در توانایی تمایز کودکان نارساخوان از کودکان طبیعی به کمک این آزمون، از طریق آزمون آماری تی، مقایسه دو میانگین مستقل نشان می دهد که کودکان نارساخوان از کودکان بهنجار در آزمون آگاهی واج شناختی ضعیف تر هستند. بر اساس نتایج تحلیل عاملی هم می توان اظهار نمود که آگاهی واجی، مهارت اصلی آزمون آگاهی واج شناختی و بعد به ترتیب آگاهی درون هجایی و آگاهی هجایی می باشند.